موضوعی که امروزه بدون مطالعه و بررسی دقیق علمی و تنها با نگاه به عرف جامعه بسیار چشمگیر به نظر می رسد، افزایش بیش از پیش استفاده از انواع و اقسام کلاه های شرعی می باشد. این عمل در اصطلاح فقهی به «حیله شرعی» معروف است. حیله شرعی یعنی استفاده از راهی آسان برای رسیدن به هدف معین و مشخصی که این راه برای آن هدف وضع نشده است. به دیگر سخن حیله شرعی راهی است برای دور زدن قوانین شرعی به جهت رسیدن به هدفی شرعی یا غیر شرعی. برای مثال آنچه در جامعه کنونی باب شده است طرق فرار از ربا می باشد. اما پرسشی که در این بین مطرح می شود این است که آیا استفاده از این طرق جایز است یا خیر؟ همین طور در خیلی از مصادیق دیگر که در پژوهش پیش رو به اکثر آنها اشاره شده است. اما از آنجایی که هیچ کس نمی تواند منکر رابطه عمیق فقه با حقوق باشد؛ بلکه چه بسا بزرگانی که فقه را سرچشمه حقوق می دانند، و همین طور از آنجایی که دقیقا معضلی مانند حیله های شرعی در حقوق هم وجود دارد. با این تفاوت که در حقوق از اینگونه حیله ها با اصطلاح «تقلب نسبت به قانون» ذکر می شود. پس پرسشی که در این میان مطرح است باعث بوجود آمدن این خلأ در قانون شده تا باعث همه گیر شدن این بحث در جامعه باشد؟ اثر تقلب و حیل شرعی بر جامعه حقوقی و نظم عمومی چیست؟ آیا کلا استفاده از این حیله جایز می باشد؟ آیا برای استعمال این تقلب ها ملاک و مناطی وجود دارد که رعایت آن لازم باشد؟ طرح این سوالات و ابهامات بوجود آمده دیگری که همه مربوط به این موضوع است، ما را برآن داشت تا با پژوهشی در خصوص حیل شرعی و تقلب، به بررسی آرا و نظرات فقها در این خصوص بپردازیم تا سوالات به وجود آمده در این مورد را از ذهن اهل علم برطرف سازیم. باشد که با نوآوری هایی که در شرع صورت می گیرد، راه هرگونه سوء استفاده و استعمال وسایل متقلبانه در جهت نیل به هدف نامشروع بسته شود.